اس ام اس جدید | اس ام اس عاشقانه | اس ام اس تبریک | SMS

اس ام اس جدید اس ام اس تبریک اس ام اس مذهبی اس ام اس تنهایی اس ام اس جدایی اس ام اس عاشقانه اس ام اس مناسبتی اس ام اس دوستت دارم اس ام اس شعر پیامک جدید پیامک عاشقانه جملات زیبا شعر زیبا اس ام اس دلتنگی

اس ام اس جدید | اس ام اس عاشقانه | اس ام اس تبریک | SMS

اس ام اس جدید اس ام اس تبریک اس ام اس مذهبی اس ام اس تنهایی اس ام اس جدایی اس ام اس عاشقانه اس ام اس مناسبتی اس ام اس دوستت دارم اس ام اس شعر پیامک جدید پیامک عاشقانه جملات زیبا شعر زیبا اس ام اس دلتنگی

اس ام اس رنج و غم عشق sms ranjo ghame eshgh


اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



دلربایانه دگر بر سر ناز آمده ای

از دل ما چه به جا مانده که باز آمده ای ؟



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



تو بی من تنگدل من بی تو دل تنگ

جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ

فلک دوری به یاران می پذیرد

به خورشیدش بماند داغ این ننگ



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



قاصد که ازو به من خبر هیچ نگفت

گفتم که: تو را یار مگر هیچ نگفت؟

گفتا که: چرا، بگفتم آن گفته بگو

آهی به لب آورد و دگر هیچ نگفت


  
sms ranjo ghame eshgh



گر نخل وفا بر ندهد، چشم تری هست

تا ریشه در آب است، امید ثمری هست

آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل

در دامنش آویز که با وی خبری است



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



از خرابی می گذشتم، منزلم آمد به یاد

دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



دانستی اگر سوز شبانروز مرا

دامن نزدی آتش جانسوز مرا

از خنده دیروز حکایت چه کنی

بازآی و ببین گریه امروز مرا



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد

 ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد

در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی 

 از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



ناصحا، بیهوده می گویی که دل بردار از او 

من به فرمان دلم، کی دل به فرمان من است ؟



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



گفتم دل و جان در سر کارت کردم 

 هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که بکنی یا نکنی؟ 

آن من بودم که گرفتارت کردم

عطار



اس ام اس رنج و غم عشق
sms ranjo ghame eshgh



سال ها شد که رخ زرد مرا دوست ندید 

بس که خون جگر از  دیده روان است مرا





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.